قهرمانی منچسترسیتی؛ گواردیولا چگونه از اشتباهات درس گرفت و تیمش را بازسازی کرد؟
گییم بالاگه کارشناس فوتبال اسپانیا
۲۲ اردیبهشت ۱۴۰۰ - ۱۲ مه ۲۰۲۱
پارسال پپ گواردیولا با وضعیتی بسیار مهم در منچستر سیتی روبرو شد، او سر یک دو راهی ایستاده بود و موقعیتی پیش رویش بود که قبلا هرگز تجربه نکرده بود.
پپ در پایان دورانش در بارسلونا به نوعی سردرگم بود. بارسا با هدایت او در چهار سال برنده ۱۴ جام شد و بهترین باشگاه فوتبال جهان بود. اما او احساس میکرد که نشانههای افول کمکم دارند خودشان را نشان میدهند.
او با الکس فرگوسن و رافا بنیتس صحبت کرد و از آن خواست نظرشان را در مورد چگونگی مدیریت این موقعیت بگویند. بازسازی تیم یا ترک آن؟
هر دو مرد نظر قاطعی داشتند: روی باورهایت پافشاری کن، بمان و تیم را از نو بساز. فرگوسن، که خودش استاد این رویکرد بود، نظرش را واضح و کوتاه گفت: "تیمت را بازیافت کن یا تا بخواهی به خودت بجنبی، تیم تو را بازیافت کرده است."
و البته این اولین باری نبود که گواردیولا تصمیم گرفت برخلاف توصیههایی که به او شده بود، عمل کند.
در پایان فصل ۱۲-۲۰۱۱ (چهارمین فصل او در باشگاه)، گواردیولای خسته و فرسوده به این نتیجه رسید که دیگر نمیتواند چیزی را که میخواهد از بازیکنان بگیرد.
کاسه صبر او لبریز شد و در تصمیمی که همه را در بارسلونا متعجب کرد، باشگاه را ترک کرد و برای این که دوباره باطریهایش را شارژ کند راهی تعطیلاتی یک ساله در آمریکا شد.
او یک سال بعد قبراق و سرحال برگشت و هدایت بایرن مونیخ را به عهده گرفت. در آلمان به رغم سه قهرمانی در بوندسلیگا و دو قهرمانی در جام حذفی این کشور، احساس میکرد که آنها دقیقا متوجه کاری که او قصد انجامش را دارد، نمیشوند. به همین دلیل برای موفقیتهای بیشتر چمدانهایش را به مقصد منچستر سیتی بست.
اما در حالی که کرونا فصل ۲۰-۲۰۱۹ لیگ برتر را نابود کرد و جام قهرمانی هم به لیورپول رسید، گواردیولا باید در مورد تمدید قرارداد با سیتی تصمیم میگرفت.
این بار و پس از گذشت یک دهه، توصیه فرگوسن و بنیتس در چشم گواردیولا منطقیتر به نظر میرسید.
گواردیولا واقعا میخواست منچستر سیتی را ترک کند؟
گواردیولا و خلدون المبارک، رئیس باشگاه منچستر سیتی
گواردیولا قراداد را امضا کرد و نتیجه اعتمادی که طرفین به یکدیگر داشتند کسب سومین قهرمانی لیگ برتر انگلیس در پنجمین سال حضور گواردیولا بود.
این قرارداد، همان طوری که گواردیولا دوست داشت، میتواند او را هفت سال در سیتی نگه دارد؛ نشانهای محکم از تمایل دو طرف برای همکاری طولانی مدت.
از این منظر گواردیولا هیچ گاه زمزمههای پیوستن به پاریسنژرمن را جدی نگرفت و هرگز هم به این باشگاه فرانسوی نخواهد پیوست؛ دستکم به این دلیل که از نظر مالکان اهل ابوظبی منچستر سیتی انتقال به باشگاه پاریسنژرمن که متعلق به مالکان قطری است، تقریبا معنای خیانت میدهد.
سیتی هرگز برای بستن قراردادی که مذاکره در مورد آن کمتر از ۲۴ ساعت طول کشید، گواردیولا را تحت فشار قرار نداد، هرچند که این قرارداد چند ماهی بود که روی میز قرار داشت.
در واقع تنها درخواستی که آنها از گواردیولا داشتند این بود که اگر میخواهد سیتی را ترک کند باید به باشگاه زمان کافی دهد.
نقطه عطف این دوران زمانی بود که گواردیولا در ماه اکتبر برای دیدار با خلدون المبارک، رئیس سیتی به مالدیو سفر کرد و بعد قانع شد که بماند؛ به گواردیولا گفته شد: "باید ادامه دهیم. به برنده شدن ادامه میدهیم و ما هر چیزی که برای رقابت در این سطح لازم است را فراهم میکنیم. تو باید بمانی."
تاکید بر ثبات که از گفته رئیس به نظر میرسید همراه با آرامش گواردیولا و احاطه شدن او از سوی افرادی که به آنها اعتماد داشت، بقیه کار را انجام داد.
بازسازی تیم با روشی نوگرایانه
تصمیم ادامه دادن همکاری با باشگاه او را مجبور میکرد که به فکر نوسازی تیم بیفتد.
در پایان فصل گذشته و آغاز فصل جاری، نیاز به تغییر کاملا حس شد.
گام اول بلافاصله برداشته شد و نتیجه آن آمدن دو بازیکن جدید، فران تورس (بال) و روبن دیاز (مدافع) بود. بازیکن پرتغالی تاثیر چشمگیری داخل زمین ایجاد کرد؛ او نه تنها عملکردی قابل توجه داشت بلکه سطح بازیکنان دور و بر خودش را هم ارتقا داد. این پیشرفت نه تنها در مدافعان که در مهاجمان نیز (در غیاب سر و صدای تماشاگران) ایجاد شد.
باور عمده این بود که فقط چهار یا پنج بازیکن "اسکلت اصلی" تیم غیر قابل جانشینی هستند. به رغم ارزیابی مجدد بازیکنانی مانند ژائو کانسلو و جان استونز و این که بازار پس از شیوع کرونا چه وضعیتی پیدا کرده بود، باشگاه تصویر دقیقتری از این که چه بازیکنانی باید فروخته شوند، پیدا کرد.
در حالی که تیم با کمترین تغییرات همراه بود، این شیوههای بازی بود که با بیشترین تغییر روبرو شد.
پس از تساوی یک بر یک ۱۵ دسامبر مقابل وستبروم، سیتی در رتبه ششم جدول قرار گرفت و مجبور شد جدیتر به وضعیتش نگاه کند. تیم خستهکننده، کسالتآور و در مجموع بیانگیزه به نظر میرسید.
بدون شک نبودن زمان استراحت کافی و فقدان فرصتی برای سرزندگی ذهنی دلیل اصلی به وجود آمدن آن وضعیت بود.
گواردیولا از تجربیات قبلیاش در بارسلونا و بایرن مونیخ کمک گرفت، او به این نتیجه رسید که شاید بازیکنان از شنیدن مداوم حرفهای او خسته شدهاند و به همین دلیل کاری کرد که آنها بیشتر صحبتهای دستیاران او را بشنوند تا خودش را.
پس از یک تحلیل جامع همراه با کادر مربیان و گفتگویی صریح با خوان مانوئل لیو (نفر دوم کادر فنی سیتی)، مردی که بیشتر تبدیل به مشاور پپ شد تا یک دستیار معمولی، گواردیولا تصمیم گرفت به جوهر اصلی بازی تیمش بازگردد.
از فیل فودن و رحیم استرلینگ، مهاجمان تیم خواسته شد تا عرض بیشتری به بازیشان بدهند و در نتیجه فضای بیشتری برای سایر بازیکنان به وجود آمد.
ایکالی گندوغان، برناردو سیلوا و کوین دبرونیه که حالا از مصدومیت رها شده بود به اضافه کانسلو (که تواناییاش برای بازی در پست بال-مدافع که میتوانست به میانه زمین حرکت کند) توانستند یک خط هافبک درخشان برای سیتی ایجاد کنند.
با افزایش تعداد پاسها و صبر بیشتر، آرامش به خط حمله برگشت و همزمان گواردیولا فهمید که دیگر نمیتواند روی آمادگی سرخیو آگوئرو حساب کند و به این فکر افتاد که بازیکنان بیشتری را وارد محوطه جریمه حریف کند.
او میخواست بالها، هافبکها و مدافعان کناری دروازه حریف را تهدید کنند. این گونه شد که گندوغان تبدیل به یکی از گلزنان معمولی تیم شد و فیل فودن آماری بهتری از داوید سیلوا، اسطوره باشگاه، در اولین فصل حضورش در انگلیس رقم زد.
مربی مصمم بود که اولویت استفاده از افرادی باشد که سیالتر بازی میکنند، بازیکنانی که حالت بدن و ضربه اولی که به توپ میزنند، توپ را سریعتر به حرکت درآورد. این عامل اصلی انتخاب بازیکنان برای مسابقات بزرگ شد.
مشکل مقابله با ضد حملهها
یکی از عوارض جانبی رویکرد جدید این بود که بازیکنان زیادی جلوی توپ بودند و حالا مسئله این بود که چطور میتوان خطر ضد حملههای احتمالی را به حداقل رساند.
در اولین سال حضور گواردیولا در منچستر سیتی، تیم ۵ گل روی ضد حملهها خورد و سیتی هنگامی که توپ را از دست میداد، آسیبپذیر به نظر میرسید.
این فصل او تصمیم گرفت چهار خط دفاعی پشت توپ قرار دهد که شامل دو نفر در خط نیمه، یک دفاع کناری (معمولا کانسلو) و یک هافبک توپ نگهدار بود. این فصل منچستر سیتی در مواقعی که مجبور بود بلافاصله از فاز تهاجمی وارد فاز تدافعی بشود، فقط یک گل خورد.
گواردیولا همچنین به این نتیجه رسید که گاهی لازم است که سیتی به شیوهای متفاوت بازی کند و نسبت به گذشته زیبایی کمتر و تداوم بیشتری داشته باشد.
بازی حیاتی، پیروزی یک برصف مقابل ساوتهمپتون در دسامبر بود؛ مسابقهای که اصلا جذاب نبود اما به سیتی اجازه داد در کورس رقابت با تیمهای بزرگ باقی بماند. در پایان مسابقه سیتی بیشتر از این که خوشحال باشد، مصمم به نظر میرسید.
به نظر میرسد که گواردیولا ۳ ژانویه فرمول جادوییاش را کشف کرد، سیتی که آن موقع ۸ امتیاز از لیورپول صدرنشین عقب بود توانست چلسی را ۱-۳ شکست دهد. سیتی در ۳۴ دقیقه اول بازی سه بر صفر از حریف پیش افتاد و در نیمه اول آن بازی، بازیکنان هرچیزی که گواردیولا برای رسیدن به برنامه طلاییاش میخواست را در زمین پیاده کردند.
در پیروزی ۱-۴ ماه فوریه مقابل لیورپول در آنفیلد هم بازیکنان مثل استمفورد بریج بازی کردند؛ بدون یک شماره ۹ کلاسیک که در واقع تاکتیک موفق گواردیولا برای بازیهای بزرگ بود. این ساختاری بود که گواردیولا اخیرا در نمایشهای موفق سیتی نیز از آن استفاده کرده.
با توجه به تقویم بسیار فشرده مسابقات این فصل تحت تاثیر شیوع کرونا و تغییری که در شکل مسابقات صورت گرفت و شروعی ناموفق، این فصل را میتوان شاهکار گواردیولا برای ساختن یک تیم در دوران حرفهایش به شمار آورد. شما کافی است نگاهی به سایر تیمها بیاندازید تا متوجه شوید که حفظ ثبات و باقی ماندن در کورس قهرمانی چقدر سخت است.
گواردیولا تیمش را در چه نقاطی تقویت میکند؟
مدتهاست که شایعه پیوستن مسی به منچستر سیتی به گوش میرسد
وقتی گواردیولا به منچستر سیتی رسید، شرح وظیفه مختصری دریافت کرد: اقتدار در لیگ داخلی و حضور مرتب در نیمهنهایی لیگ قهرمانان فوتبال اروپا.
با سه قهرمانی لیگ برتر طی پنج سال، اقتدار در لیگ داخلی حاصل شده است و این فصل هم هدف حضور در نیمهنهایی لیگ قهرمانان برای نخستین بار محقق شد. ضمن این که سیتی توانست در مجموع دیدارهای رفت و برگشت ۱-۴ پاریسنژرمن را ببرد و به فینال برسد.
در این میان منتقدانی هستند که کلیه دستاوردهای گواردیولا را با گفتن این که او با پرداخت هزینهای هنگفت، بهترین بازیکنان جهان به خدمت گرفته، زیر سئوال میبرند. ولی این ساده کردن بیش از حد ماجرا است.
در میان تیمهای "دست به جیب" لیگ برتر، منچستر سیتی تفاوت عمدهای با سایرین ندارد. قیمت مجموع بازیکنان سیتی که معمولا در ترکیب ثابت قرار گرفتند ۴۹۹/۸ میلیون پوند است و در مورد منچستر یونایتد این رقم به ۵۰۴/۲ میلیون پوند میرسد.
با این حال هنوز هم جا برای پیشرفت وجود دارد.
با توجه به جدایی سرخیو آگوئرو در پایان فصل و این که استرلینگ و سایر بازیکنان گلزنانی تمام عیار نیستند، میتوان حدس زد که سیتی در بازار تابستان به دنبال چگونه بازیکنی خواهد بود.
لیونل مسی، فوق ستاره بارسلونا کماکان گزینه رویایی سیتی است، هرچند که اولویت اصلی جذب یک مهاجم جوان با کیفیت است که در پنج یا شش سال آینده بتواند موقعیتهایی که سیتی ایجاد میکند را تبدیل به گل کند.
بله منچستر سیتی هم یکی از ۱۴ تیمی است که به دنبال جذب ارلینگ هالند است و میخواهد او را راضی به حضور در ترکیبش بکند.
در حالی که گواردیولا به هدایت بزرگترین بازسازی یک تیم در دوران حرفهایش ادامه میدهد و با در اختیار داشتن بازیکنانی که میتوانند رویاهای تاکتیکی او را در زمین عملی کنند، هر دستاوردی برای منچستر سیتی قابل تصور است.