مداین صالح؛ شهری 'خاموش و نفرینزده' در بیابانهای عربستان
مارجری وودفیلد
بیبیسی
۳۰ فروردین ۱۳۹۸ - ۱۹ آوریل ۲۰۱۹
مداین صالح یا مدينه الحِجْر در حد پترا (پایتخت نبطیها در اردن) معروف نیست، اما دومین شهر بزرگ نبطیها نقش عمدهای در امپراتوری اسرارآمیز آنها ایفا میکرده است.
پرواز ما از ریاض به مدینه مثل همیشه با دعا شروع شد.
صدای یکی از مهمانداران پرواز از سیستم صوتی هواپیما به گوش میرسید: "خانمها و آقایان، متنی که خواهید شنید دعایی است که رسول خدا (علیه سلام) پیش از سفر به زبان میآورد."
مداین صالح در زمانهای دور شهری پررونق در مسیر تجارت ادویه بود
بقیهاش به عربی بود. در حالی که داشتم از پنجره کوچک هواپیما به بیابان بیپایان زیر پایم نگاه میکردم، به صدای آهسته و وزینی که پخش میشد گوش میدادم. داشتم با دوستانم به مداین صالح میرفتم، شهری که در دل بیابان پنهان شده است.
با اینکه خیلیها شهر پترا، پایتخت نبطیها، در اردن را میشناسند، مداین صالح، دومین شهر بزرگ امپراتوری نبطی و یکی از میراثهای جهانی یونسکو، چندان شناختهشده نیست.
مداین صالح در دورهای یکی از شهرهای پررونق در مسیر تجارت ادویه بود، و نقش مهمی در ساخت یک امپراتوری تجاری ایفا کرد. اما امروزه تنها چیزی که از این امپراتوری گمشده به یادگار مانده است تعدادی مقبره سنگی بزرگ است.
مدینه را با ماشین ترک کردیم و بعد از چند ساعت رانندگی به شهر بیابانی العلا رسیدیم. هتل ما در نزدیکی این شهر و در استان حجاز عربستان سعودی واقع شده بود - در ۱۰۴۳ کیلومتری شمالغربی ریاض. احمد، راهنمای ما، صبح روز بعد و پس از صبحانه به ما پیوست. قدی بلند و ریشی کوتاه داشت، دشداشه پوشیده بود، و چفیه قرمزی به سر داشت. با لبخند به ما گفت که انگلیسی را در نیوزیلند آموخته است.
مداین صالح دومین شهر بزرگ نبطی بعد از پترا بود
مداین صالح در حدود ۴۰ کیلومتری شمال هتل ما بود. احمد در حین رانندگی برای ما از نبطیها گفت. ثروت و موفقیت آنها نتیجه تواناییشان در پیدا کردن و ذخیره کردن آب در محیطهای سخت بیابانی بود. در عین حال، کلیه مسیرهای تجاری بین مداین صالح در جنوبغربی و بندر غزه در شمال در انحصار آنها بود. آنها از کاروانهای شتری که بار ادویه، صمغ کندر و مُر مکی(نوعی صمغ معطر) داشتند، و برای دسترسی به آب و استراحت در پاسگاههای نظامی آنها توقف میکردند، مالیات میگرفتند.
با این حال، امپراتوری نبطی در سال ۱۰۶ بعد از میلاد ضمیمه امپراتوری روم شد، و مسیرهای تجاری دریای سرخ از مسیرهای زمینی پیشی گرفت. شهرهای نبطی که دیگر مراکز دادوستد نبودند رو به زوال نهادند و نهایتا از سکنه خالی شدند.
امروزه مداین صالح در دل بیابان قرار گرفته است و متروک، خاموش، و البته دستنخورده باقی مانده است. بیشتر شهر هنوز در زیر لایههای شن مدفون است.
کتیبههایی که روی مقبرهها حک شده است اطلاعات جالبی درباره تمدن نبطی در اختیار ما میگذارد
چیزی که تا حالا کشف شده است قبرستانی گسترده با ۱۳۱ مقبره عظیم است. ما تحت تاثیر تعداد و اندازه این مقبرهها شدیم. دقیقتر که نگاه کردیم با نشانههای هنرمندی نبطیها روبهرو شدیم؛ حجاری عقابهایی در حال اوج گرفتن، اسفینکسهایی باابهت، شیردالهایی بالدار، و البته کتیبههایی پیچیده.
مقابل یکی از مقبرهها توقف کردیم. کتیبهای که روی آن بود نشان میداد که متعلق به "هنی پسر تنسی...و فرزندان" است، و در پایان هم تاریخ و نام سنگتراش ذکر شده بود: "آوریل ۳۱ بعد از میلاد...تراشیده شده توسط هور".
از این کتیبهها میتوان اطلاعاتی درباره نامها، روابط، مشاغل، قوانین، و خدایان مردمی کسب کرد که اینجا زندگی میکردند. نبطیها تاریخ مکتوب خاصی از خود به جا نگذاشتهاند، لذا این متون که فقط در مداین صالح پیدا میشوند، ارزش بسیاری دارند. به گفته احمد این کتیبهها به زبان آرامی نوشته شده است، زبانی سامی که در آن دوره زبان مرسوم خاورمیانه بود. زبان آرامی جایگاه مهمی در دنیای کار و روابط تجاری داشت. با این حال، نبطیها از نوعی عربی ابتدایی هم استفاده میکرند که رد آن در بعضی از کتیبهها دیده میشود.
قصر فرید از باقی مقبرهها باشکوهتر بود - بیشتر به خاطر اندازهاش چون نمای نسبتا سادهای داشت. ورودی مقبره از دری مرکزی که سردری تزئینشده داشت تشکیل شده بود. در دیوارهای داخلی مقبره فرورفتگیهایی وجود دارد که محل دفن جنازهها بوده است.
خیلی از مسلمانان عقیده دارند که مداین صالح نفرین شده است و برای همین به این شهر نمیآیند
منظره بیابان از قصر فرید خود جاذبهای مثالزدنی است. برآمدگیهایی زرین از جنس ماسهسنگ از سطح صاف بیابان بیرون زده بودند و بعد از قرنها فرسایش توسط آب و باد به سازههای مخروطی و مارپیچی کج و معوجی تبدیل شده بودند. و سکوتی عمیق همه چیز را احاطه کرده بود.
اگر از داخل مقبرهای بیرون را نگاه میکردید، تنها چیزی که سکوت را بر هم میزد جای پاهای ما بود و رد لاستیک مینیبوس.
برعکس پترا که پر از گردشگر، سوغاتیفروش، و گردشگران خرسوار است، کسی اینجا نبود.
مسلمانان اینجا نمیآیند چون عقیده دارند که این محل به خاطر اینکه نبطیها حاضر به پذیرفتن اسلام نشدند نفرین شده است. در عین حال گرفتن ویزای گردشگری عربستان برای غیرمسلمانان بسیار سخت است. همین عدم وجود گردشگر است که به همراه آبوهوای خشک و بیابانی عربستان مداین صالح را چنین دستنخورده حفظ کرده است. در حالی که نماهای پترا به آرامی در حال تخریب است، وضعیت این مقبرهها خیلی خوب است.
مقبرههای مداین صالح همچنان صحیح و سالم است
ما خیلی راحت در این شهر مردگان میگشتیم، به داخل مقبرهها سرک میکشیدیم، به سنگهای کهنه و سرد دست میزدیم و زمان از یادمان میرفت. چند ساعت بعد سوار مینیبوس شدیم و به طرف جبل اثلب رفتیم، برآمدگی سنگی بزرگی که به نظر میرسد جایگاه مقدسی برای پرستش یکی از خدایان نبطی به نام دوشارا، خدایگان کوهستان، بوده است.
قسمتهای زیادی از مداین صالح هنوز حفاری نشده است
دیوارههای ناهموار، دالانی طبیعی به طول ۴۰ متر که به جبل اثلب منتهی میشود، با سنگتراشیهای مختلفی آراسته شده بود و فرورفتگیهایی هم به رسم نذر خدایان نبطی در آن کنده شده بود.
احمد کانالهایی را نشان داد که زمانی آب را به مخازن هدایت میکردهاند - نمونهای از دانش نبطیها در جمعآوری آب باران و اداره آبخوانهای زیرزمینی.
از دامنه جنوبشرقی جبل اثلب بالا رفتیم. چادر سیاهی که به اجبار تنم بود کارم را سخت میکرد. با این حال، تلاشم برای رسیدن به قله واقعا ارزشش را داشت. در غرب ما دشتی وسیع قرار داشت. من در تصوراتم تجار و شترهایی را میدیدم که با خورجینهایی پر از صمغ کندر به طرف مداین صالح میآمدند. این قطعات چسبناک که از درخت کندر گرفته میشوند، کمیاب اما ارزشمندند. در آن زمان ثروتمندترین رومیها، یونانیها، مصریها و یهودیها از جمله خریداران آن محسوب میشدند.
خورشید که از افق پایین رفت، ما هم به شهر باستانی متروک بازگشتیم و در کنار مقبرهها توقف کردیم. قالیهای سنتی خوشرنگی روی زمین پهن کردیم، قهوه عربی نوشیدیم و شیرینیهای خرمایی خوردیم.
مقبرههای ماسهسنگی مداین صالح مقابل ما در نور غروب میدرخشیدند، تا اینکه عاقبت رنگهای بیابان در سکوتی عمیق جای خود را به تاریکی دادند.