اکونومیست: چرا خانوادههای ثروتمند چینی، فارغ التحصیلان فقیر را به عنوان داماد خود قبول میکنند؟
اکونومیست نوشت: معبد لینگین در هانگزو، مکانی دوست داشتنی با درختان بسیار است. این مکان افراد زیادی را که خواهان بهره مندی از برکات یک ازدواج خوب یا فرزند هستند، به خود دیده است. این امکان وجود دارد که امروزه هم زائران نیم نگاهی به این معبد قدیمی داشته باشند.
به گزارش سرویس بین الملل «انتخاب»، در ادامه مطلب آمده است: اخیراً در یک بعدازظهر، چاگوان مادر و دختری را دید که یک گروه توریستی را ترک کردند تا به دعا و نیایش در معبد بپردازند. آنها چوبهای خوشبویی را که برای بخور از آنها استفاده میشود در هوا نگه داشته بودند و به مجسمهی گوانین به عنوان یک بودایی جاودانه ادای احترام میکردند. این کارها را قبل از اینکه با عجله به سمت راهنمای خود برگردند، انجام میدادند.
دعا در قرنهای گذشته تنها کاری بود که بسیاری از چینی ها، به ویژه زنان میتوانستند انجام دهند، زیرا آنها در زندگی خود بسیار ناتوان بودند. در آن زمان، ازدواج یک معامله بین خانوادهها بود و نه یک عمل عاشقانه. در چارچوب این قرارداد تقریباً همیشه شاهد این بودیم که زنی به خانه شوهرش نقل مکان میکرد. در آنجا، نقش او به دنیا آوردن وارثان پسر برای آن خانواده و مراقبت از پدر و مادر همسرش بود. یک زن نمیتوانست مالک چیزی باشد و پس از مبادله هزینههای عروسی و جهیزیه، مزایای اندکی برای خانواده عروس به ارمغان آورده میشد. به طوری که دختران متاهل را به "آب پاشیده شده" تشبیه کرده اند. در نتیجه، دختران اغلب در همان زمان تولد کشته میشدند.
البته برخی از ازدواجهای متفاوت وجود داشت. از زمان سلسله شین در قرن سوم، این امکان وجود داشت که خانوادههای بدون پسران بالغ، مردی فقیر، اما سالم را استخدام کنند تا به عنوان داماد با آنها زندگی کند و آن خانواده را از قدرت خودش بهرهمند سازد. برخی قراردادهایی امضا میکردند و طی آن توافق میشد که داماد نام خانوادگی همسر خود را برای فرزندان انتخاب کند و از پدر و مادر همسرش در کنار پدر و مادر خودش مراقبت کند. مقامات سلسلههای یوان و مینگ (بین سدههای ۱۳ تا ۱۷ هجری) که از چنین سنتی به خاطر به خطر انداختن روابط فرزند و والدین متعجب بودند، ورود به این اتحادیهها را برای افرادی که تنها فرزند پسر خانوادهی خودشان بودند، ممنوع اعلام کردند. گفتنی است، افرادی که به این ترتیب ازدواج میکردند، با گستاخی گستردهای روبرو میشدند، به طوری که آنها را با عناوینی همچون دامادهای اجارهای خطاب میکردند.
چین مدرن در مورد اینکه چه چیزی یک خانواده خوب را میسازد، روشن فکرتر شده است. یک سرشماری ملی که در ۱۱ مینتایجش اعلام شد، نشان داد که چین به سرعت در حال پیر شدن است و یکی از پایینترین نرخ باروری را در جهان دارد و بنابراین، جمعیت آن به زودی کاهش خواهد یافت. اگرچه سیاست تک فرزندی در چین طی سال ۲۰۱۶ به سیاست دو فرزندی برای اکثر ساکنان شهری تبدیل شد و قرار است که سیاست تک فرزندی در این کشور بیش از اینها هم تلطیف شود، اما آثار منفی آن ادامه خواهد داشت. به طور مثال، افراد تک فرزند باید بدون کمک خواهر و برادری از والدین مسن خود مراقبت کنند. از طرف دیگر، از آنجائیکه چین میلیونها زن را از دست داده است، بسیاری از مردان جوان این کشور هرگز ازدواج نمیکنند. همچنین سقط جنین غیرقانونی در این کشور به علاوهی انتخاب جنسیت فرزندان طی سالها نسبت تولد دختر و پسر را در چین تغییر داده است. این سرشماری نشان میدهد که به ازای هر ۱۰۰ دختر ۱۱۱ پسر در این کشور متولد میشود.
با توجه به این کمبود زن، ممکن است یک فرد خوش بین چنین تصور کند که با قدرت بیشتری میتواند دست به انتخاب بزند و ازدواج کند. دلایل دیگری نیز وجود دارد که باعث کم رنگ شدن سنتهای شوونیستی میشود. چین کشوری به طور فزاینده شهری و متحرک است. به طوری که حدود ۳۷۶ میلیون نفر در شهری متفاوت از جایی که در آن به دنیا آمده و نامگذاری شده اند، زندگی میکنند. چین با بیش از ۲۰۰ میلیون فارغ التحصیل دانشگاه به لحاظ تحصیلات وضعیت بهتری نسبت قبل دارد. بعلاوه، تعداد دانشجویان زن این کشور از سال ۲۰۰۹ بیشتر از مردان بوده است. در تغییر دیگری، خانوادههایی که در شهرهای بزرگتر خانه داشته اند، پس از چندین دهه رونق املاک، به ثروت رسیده اند. به ویژه اگر ۲۰ سال یا بیشتر از خرید آپارتمانشان گذشته باشد. بسیاری از آن خانوادههای تازه ثروتمند شده، دارای یک فرزند دختر هستند و شرایط کاملاً برای جامهی عمل پوشاندن به بلندپروازیهای او آماده است.
نتایج یک نظرسنجی پانل دانشجویان دانشگاه پکن (The Beijing College Students Panel Survey) نشان داد که دانشجویان زن بیشتر از مردان از خانوادههای مرفه ساکن در شهرهای بزرگ هستند و در رشتههای هنرهای لیبرال تحصیل میکنند. دانشجویان پسر بیشتر از خانوادههای فقیرتر هستند و از رشتههای علوم یا مهندسی استقبال میکنند و این موضوع امیدواری خانوادههای آنان را برای دستیابی به مشاغل فنی با درآمد خوب نشان میدهد.
به طور قابل پیش بینی، یافتن زنان تحصیل کرده و شهری در چین که میخواهند خودشان برای زندگی شان تصمیم بگیرند، کار سختی نیست. در معبد هانگزو، چاگوآن با زوجی جوان روبرو شد که از حرم گوانین دیدار میکردند. وی از آنها پرسید که چه آرزویی کردند، دختر در حالی که پسر را با دقت ورانداز میکرد، گفت: آروز کردم که بتوانیم در مقابل مشکلات زمانه تاب بیاوریم. پسر که نامش چن بود نیز گفت: بیشتر زنان انتظار دارند که مرد قبل از ازدواج آپارتمان داشته باشد. این خواسته، فشار زیادی بر پسران وارد میکند، به ویژه در شهری به گرانی گوانگجو، جایی که من در زمینهی فناوری اطلاعات در آن کار میکنم. چن اهل یک شهر کوچک به نام میژو است، او مدارک شناسایی شهر گوانگجو را ندارد و بنابراین نمیتواند در این شهر ملک بخرد. اما از آنجائیکه والدین دختر به او اعتماد دارند، برایشان یک آپارتمان خریده اند.
به نظر میرسد که چنین روندهای اجتماعی ای، توجه جدیدی را به یک سنت قدیمی به نام داماد اجارهای جلب میکند. لی ژیان، خواستگاری از شیائوشان، ناحیهای از هانگژو است و متخصص یافتن فارغ التحصیلان استانهای فقیرتر برای ازدواج با زنان صاحب املاک از شهر خودش به شمار میرود. دفترش پر از عکسهای قاب شدهی اوست که در حال مصاحبه با تلویزیون و روزنامههای چین در مورد ۱۰۰۰ ازدواجی است که از سال ۱۹۹۹ تا کنون ترتیب داده است. مردانی که او برای ازدواج کاندید میکند باید از دانشگاههای خوب فارغ التحصیل شده باشند، درآمد سالانهی ۱۰۰ هزار یوان یا ۱۵ هزار و ۵۴۰ دلاری داشته باشند و قدشان حداقل ۱ و ۷۰ سانتیمتر باشد. نکته اساسی این است که آنها نیازی به داشتن ملک در هانگزو ندارند.