تمرینات ترسناک پیش فصل؛ 'کابوس روحی و جسمی' فوتبالیستها
تمرینات ترسناک پیش فصل؛ 'کابوس روحی و جسمی' فوتبالیستها
- شان کول
- بیبیسی
قبلا در تمرینات هفته اول پیشفصل خبری از توپ فوتبال نبود
تمرینات پیش از شروع فصل فوتبال در گذشته بسیار بیرحمانه بودند و اغلب طوری طراحی میشدند که تا جای ممکن ناخوشایند باشند. در طول این تمرینات از بازیکنان تا آخرین حد توان جسمی و روحیشان کار کشیده میشد.
این رویکرد حالا دیگر قدیمی و غیرسازنده به حساب میآید. تمرینات پیشفصل زمانی ابزاری برای برقرار نظم و انضباط در تیم و بازگرداندن بازیکنان روی فرم بعد از تعطیلات تابستانی بود اما حالا از آنها انتظار میرود با آمادگی کامل تمرینات خود را دوباره از سر بگیرند. اما همیشه هم اینطور نبوده است.
لیام ریجول، مدافع پیشین تیمهای استون ویلا و بیرمنگام سیتی میگوید: "با ورود کارشناسان علوم ورزشی، تغییراتی چشمگیری در این عرصه بوجود آمد. این روزها تمرینات در هفته اول پیشفصل بسیار سبک هستند چون مربیها نمیخواهند بازیکنان زیاد مصدوم شوند. آنها به آرامی و با احتیاط روی فرم باز میگردند و دیگر از آن دویدنهای طاقتفرسایی که ما انجام میدادیم، خبری نیست. معمولا صبحها یک جلسه تمرین در صبح برگزار میشود. اما در گذشته در ماه اول، روزانه دو جلسه تمرین صبح برگزار میشد."
۲۰ سال پیش وقتی ریجول یکی از ستارههای تیم جوانان استون ویلا بود، باشگاه در زمینه تمرین رویکردی قدیمی و از مد افتاده داشت. آن زمان دویدنهای بیپایان بخشی از برنامه هرروز بازیکنان بود، حتی اگر بعضی از آنها آمادگی این کار را نداشتند.
او میگوید: " باید از زمین تمرینمان در بادیمور هیث تا دریتون منور را میدویدیم و برمیگشتیم. بعضی از بچهها لای بوتهها قایم میشدند و ناگهان جلوی شما ظاهر میشدند چون میخواستند با هر ترفندی از زیر انجام این کار در بروند."
بسیاری از مربیها در پیشفصل به بازیکنان سختی میدادند چون معتقد بودند این کار آنها را قویتر خواهد کرد. متیو آپسن که فوتبال حرفهای را در نوجوانی از تیم لوتون تاون آغاز کرد و بعد به تیم ملی انگلیس هم راه پیدا کرد، در این باره میگوید: "گاهی اوقات به مکانهایی برده میشدیم و آنقدر میدویدیم و تمرین میکردیم که در نهایت هر چه برای صبحانه خورده بودیم را روی زمین بالا میآوردیم."
"این ذهنیت پیشفصل بود که به خصوص وقتی از مینیبوس پیاده میشدی و باید در مکانی ناشناخته - مثل مجموعه مسخرهای از چند تپه - تمرین کنی، با تنش عصبی همراه میشد. آن موقع به شدت مضطرب میشدید و میدانستید چه چیزی انتظار شما را میکشد."
با این که به کارگیری فناوریهای تازه از جمله سیستم نظارت بر خواب، ردیابهای جیپیاس و برنامههای تمرینی اختصاصی برای هر بازیکن، تغییرات زیادی در پیشفصل بوجود آورده اما هنوز هم بازیکنان برای پشت سر گذاشتن این دوره به قدرت ذهنی و استقامت قابل توجهی روانی نیاز دارند.
آپسن در سالهای پایانی دوران حرفهای خود، وقتی برای تمرینات پیش فصل با استوک سیتی راهی اتریش میشد درست نمیدانست انتظار چه چیزی را داشته باشد. این اولین و تنها پیشفصل او زیر نظر تونی پولیس، مربی ولزی بود که به سختگیری معروف بود و همه آنچه در موردش گفته میشد، کاملا صحت داشت.
*******
متیو آپسن میگوید تمرینات پیشفصل برایش با اضطراب همراه بوده است
آپسن میگوید: "بسیاری از بازیکنان قبلا با او کار کرده بودند. آنها میگفتند: فقط صبر کن و ببین کجا میرویم."
"یک روز ساعت ۶ صبح به کوهستان رفتیم و با دوچرخه از آن بالا رفتیم. بعد از آن وسط روز در باشگاه تمرین کردیم و در ساعات پایانی بعدازظهر هم یک مسابقه تمرینی داشتیم. روز بعد با دوچرخه به سمت کوه رفتیم و از آن بالا و پایین دویدیم. شیب کوه هم ملایم نبود. او با کادر تیم آنجا بود و زمان هر یک از بازیکنان در گروههای مختلف را ثبت میکرد."
"وقتی به هتل برمیگشتیم به خاطر اتمام این تمرینات احساس رضایت و موفقیت واقعی میکردیم. وقتی مرزهایی که فکر میکردی وجود دارند را کنار بزنی، میتوانی ذهنیتت را بسازی و به تواناییهایت ایمان بیاوری."
مارک پیو هم در برنلی تجربهای تقریبا مشابه داشته، هر چند او برخلاف آپسن به خانه نزدیکتر بودهاست. تری پشلی، مربی تیم جوانان باشگاه از این که بازیکنانش را در زمینهای سخت امتحان کند، لذت میبرد.
پیو میگوید: "روز اول تا جایی که میتوانستیم با سرعت از میان یک جنگل دویدیم، زمین بسیار ناهموار بود. مربی در پایین تپه منتظرمان بود. من گاهی اوقات از سبک قدیمی بدم نمیآید اما آن تمرینات در سطح دیگری بود. "
"وقتی به مربی میرسیدیم، باید به ترتیب و با سرعت به سمت بالای تپه میدویدیم. بنابراین هر کس زودتر خودش را به مربی میرساند، فرصت بیشتری برای استراحت داشت و این خودش یک انگیزه به حساب میآمد. اینها همه پیش از شروع تمرین اصلی بود. آن موقعها تمرینات واقعا سخت و طاقتفرسا بود. آنقدر میدویدیم که روی زمین بیفتیم."
پیو اما در بورنموث رویکرد بسیار پیچیدهتری را تجربه کرد. او در این باشگاه ۸ سال زیر نظر ادی هوو کار کرد و در کنار او طعم صعود به دستههای بالاتر فوتبال انگلیس را چشید. در بورنموث تمرینات بدنسازی اغلب شکلی بسیار پیچیده و فنی داشت.
"ما را به یک اتاق کنفرانس بردند و مربی سعی کرد نحوه انجام تمرین را برایمان توضیح بدهد. همه جای تخته پر از فلش بود. ما به آن نگاه میکردیم و با خودمان میگفتیم 'خدای من'. همه چیز در آن تمرین گنجانده شده بود، پاسکاری، تکل، سانتر و گلزنی. "
"وقتی به زمین رفتیم، نحوه ارائه این تمرین واقعا باورنکردنی بود. ما به چند گروه تقسیم میشدیم و باید یک موقعیت تک به تک تهاجمی را تمرین میکردیم. بعد از زدن شوت باید به سمت مرحله بعد میدویدیم. در این تمرین باید پاهایمان را در جا به سرعت حرکت میدادیم، به سوی یک مدافع هجوم میبردیم و دوباره شوت میکردیم. در مرحله بعد باید حمله به عمق را تمرین میکردیم. "
"در بورنموث تمرینات پیشفصل همیشه بسیار سخت اما در عین حال مفرح و لذتبخش بودند."
*********
آدام لو فوندر در طول ۱۷ سال فوتبال حرفهای، شاهد تغییرات زیادی در تمرینات پیشفصل بوده است
پیشفصل میتواند فرصتی عالی برای جا افتادن بازیکنان باشد، به خصوص اگر بازیکنان جدیدی به تیم ملحق شده باشند. آدام لو فوندر، معتقد است فعالیتهای سرگرمکننده و فداکاری مشترک بازیکنان در زمین تمرین، آنها را به هم نزدیک میکند.
او میگوید:" تجربه حضور در باشگاههایی را داشتهام که اجازه میدانند بازیکنان با هم گلف بازی کنند یا شب بیرون بروند. آنها گاهی اوقات رمقتان را میکشند اما بعد از این که به ته خط رسیدی، وقتی دوباره باز میگردی، حس میکنی رابطه بهتری داری."
آدام ۱۷ سال فعالیت حرفهای داشته و در همه دستههای فوتبال انگلیس بازی کرده اما یکی دو پیشفصل بیشتر از بقیه در ذهنش باقی ماندهاند. یکی از آنها اولین پیشفصل دوران حرفهای او زیر نظر کریس ترنر در استاکپورت کانتی است که شوکی بزرگ برایش به همراه داشت.
او میگوید: "نمیدانستم چطور خودم را برای آن آماده کنم. یادم میآید در زمین تمرین اشتباهات زیادی انجام دادم. علاوه بر این تمرینات دو هم باید انجام میدادیم. به عنوان یک بازیکن ۱۸ ساله، سازگار شدن با این شرایط بسیار سخت بود."
"من یک پیشفصل در روتردام بودم و آنجا پیش از تمرین باید یک ساعت شنا میکردیم. صبحها میدویدیم و بعدازظهرها در گروههای کوچک مسابقات تمرینی بازی میکردیم. روز کاریمان از ۷صبح تا ۴ بعدازظهر طول میکشید و واقعا سخت بود."
بر اساس تجربه لو فوند، نحوه رویکرد به پیشفصل در یک دهه گذشته تغییری آشکار داشته است. بازیکنان، مربیها و باشگاهها درک بسیار بهتری نسبت به آمادگی جسمانی و جلوگیری از مصدومیت پیدا کردهاند و در نتیجه آن، پیشفصلها هدفمندتر شده و از فشار روی بازیکنان کاسته شده است.
او میگوید: "مربیها عملا کاری به پیشفصل ندارند. آنها به کارشناسان ورزشی و مربیان بدنسازی اعتماد دارند و آنها هم به طور دقیق بررسی میکنند که چگونه میتوان بهترین بهره را از تواناییهای بازیکنان برد."
"بازیکنان هم با آمادگی بیشتر به پیشفصل باز میگردند. آنها متوجه هستند که بدنشان با چه سختیها و فشارهایی روبرو خواهد بود و خودشان را برای آن آماده میکنند."
*********
ندوم اونوها پس از جدایی از کوئینز پارک رنجرز، به باشگاه ریل سالت لیک آمریکا پیوست
اما پیشفصل همیشه هم طبق برنامه پیش نمیرود و این را ندوم اوناها، مدافع پیشین منچسترسیتی خوب میداند. در ۲۰۱۱، روبرتو مانچینی که آن زمان هدایت این تیم را به عهده داشت، آشکارا نشان داد که دوران این بازیکن برآمده از آکادمی منچستر سیتی در این باشگاه، به پایان رسیده است.
اونوها میگوید: "آخرین شنبه پیش از تاریخی که قرار بود پیش فصل شروع شود، من پیامی از باشگاه دریافت کردم که میگفت 'دوشنبه به باشگاه نیا، شنبه بعد بیا.' با خودم گفتم 'چه خوب، تعطیلی بیشتری دارم. پیشفصل را عقب انداختهاند.'
"بعد از تماس با تعدادی از بچهها متوجه شدم فقط من، وین بریج، امانوئل آدبایور، کریگ بلامی و روکه سانتا کروز چنین پیامی را از باشگاه دریافت کردهایم. ما را عملا از پیشفصل خط زده بودند."
"نمیتوانستی با آنها بحث کنی چون آنجا نبودی. من حتی نمیدانستم زمانی که به باشگاه میرویم، بقیه تیم آنجا نخواهند بود. آن جمعه آنها به آمریکا پرواز میکردند و ما هم باید با تیم زیر ۱۶ سال تمرین میکردیم."
مدافع نیجریهای بعد از این که توسط مانچینی کنار گذاشته شد، به کوئینزپارک رنجرز پیوست. در دوران آشفته برای باشگاه، او تمرینات پیشفصل را زیر نظر چند مربی مختلف تجربه کرد که دو تا از آنها تاثیر ویژهای روی او گذاشتند.
اوناها میگوید: "در ۲۰۱۳ هری ردنپ را روی نیمکت مربیگری داشتیم. چون تازه به دسته پایینتر سقوط کرده بودیم، او فقط بازیکنانی را میخواست که شخصیت خاصی داشتند و به همین دلیل تمرینات پیشفصل را تا جایی که میشد سخت کرد. یک هفت،ه ده روز اول واقعا وحشتناک بود. او میخواست بچهها را آزمایش کند."
" ما آن زمان موقعیتهای تک به تک را تمرین میکردیم. باید یک دقیقه این کار را انجام میدادیم اما برای بعضی از بازیکنان خود مربی زمان میگرفت و تا وقتی که از نظرش یکی 'پوست دیگری را نمیکند'، تمرین را متوقف نمیکرد. یادم میآید یک بار یکی از بچهها روی زمین افتاده بود و مربی به او میگفت، بلند شو، بلند شو، باید این کار را بکنی. "
ایان هالووی هم که از ۲۰۱۶ تا ۲۰۱۸ هدایت کوئینز پارک رنجرز را برعهده داشت، سختگیریهای خودش را داشت. حتی فکر کردن به یکی از تمرینهای معمول او، تن بازیکنان قدیمیاش را به لرزه میاندازد. هالووی دوست داشت برای پیشفصل تیمش را به یک هتل خاص در پرتغال ببرد و دلیلش نه فقط امکانات این هتل بلکه تپه بسیار شیبداری است که در نزدیکی آن قرار دارد.
اونوها میگوید: "هر بازیکنی که با او کار کرده باشد، این تپه را به یاد دارد. در کوئینز پارک رنجرز، این تمرین را سختتر از هر باشگاه دیگری اجرا میکرد. این تمرین قرار بود سه مرحلهای باشد اما مجبورمان کرد کل آن را در یک مرحله انجام دهیم. در این تمرین باید سه دقیقه در سربالایی تپه بدوی و این نفرتانگیز است. این کار را سه یا چهار روز پشت سرهم انجام دادیم."
"یک روز خیلی عصبانی شد و گفت از نظرش ما با هم مسابقه نمیدهیم. دلیلش این بود که دو نفر از بچهها موقع عبور از خط پایان میخندیدند و با هم شوخی میکردند. اگر دوباره این مسیر را نمیدویدیم و حداکثر تلاشمان را نمیکردیم، تنبیه میشدیم."
"این تمرین برای ما یک کابوس جسمی و روحی بود و برای او حکم آئین ورود به فصل را داشت. احتمالا در گذشته از این تمرین نتایج خوبی دیده بود که همچنان سراغ آن میرفت. اما فکر کردن به آن مو را به تنم سیخ میکند. به همین دلیل است که خوشحالم که از فوتبال خداحافظی کردهام."