آخرش اسامه بنلادن برنده شد
معروف است در بازی های رزمی برنده هیچ معرکه ای آن نیست که ضربه های بیشتری می خورد بلکه آن است که ضربه فنی آخر را می زند وآخر معرکه می خندد.
اسپوتنیک - قدیمی ها به یاد دارند که محمد علی کلی بوکسور به نام تاریخ این ورزش معروف بود که "کتک خورش خوب است".
استراتژی او همیشه بر این اساس بود که در رینگ بازی رقص پا انجام دهد و حتی اگر شده ضربه های حریف را بخورد تا حریف خسته شود و در نهایت با یک ضربه فنی کار را تمام کند و برنده بازی شود.
شکل خروج آمریکا از افغانستان و بازگشت قدرتمند طالبان نشان داد که علیرغم اینکه گروه های اسلامگرا ضربات بسیار سنگینی را در افغانستان از آمریکا و متحدین اش متحمل شده اند اما در نهایت آنها برنده میدان بودند و آمریکایی ها بازنده.
آنهایی که آمریکا و آمریکایی ها را خوب می شناسند می دانند که پاشنه آشیل آمریکا پول و اقتصاد است.
فلسفه وجودی گروه های جهادی تکفیری مانند القاعده نیز بر اساس مبارزه با "العدو البعید" یا دشمن دور است.
تفاوت القاعده و داعش هم فقط در همین نکته یعنی مبارزه با "العدو البعید" و "العدو القریب" (دشمن نزدیک) است.
اسامه بن لادن و گروه القاعده باور داشتند باید کاری کنند که به دشمن دور یعنی آمریکا و شوروی سابق و انگلیس و فرانسه وهمه کشورهای استعمار گرد که در صدد ضربه زدن به کشورهای اسلامی هستند ضربه های مهلکی بزنند و کمر آنها را بشکنند تا جسارت نکنند وارد حریم کشورهای اسلامی شوند و بعد خود به خود عوامل آنها مجبور می شوند یا فرار کنند یا اینکه کشته شوند.
گروه داعش که از آن تفکر خسته شده بودند باور داشتند که چون دستشان به دشمن دور نمی رسد بهتر است با همان عوامل دشمن دور بجنگند و آنها را از بین ببرند.
بسیاری متعجب بودند که چرا القاعده باید برود و درون آمریکا عملیات انجام دهد، اما امروزه متوجه می شویم هدف بن لادن که سالهای زیادی را در آمریکا زندگی کرده بود چه بود.
او می خواست آمریکایی ها را وادار به واکنش کند تا بتواند به آنها ضربه بزند و عملا هم همین شد.
شاید بتوان گفت بهترین کسی که جورج بوش کوچک را می شناخت اسامه بن لادن بود که در چند شرکت با وی شریک بود و با هم رابطه شخصی داشتند.
اسامه بن لادن می دانست که جورج بوش دائم الخمر است و علیرغم اینکه برای ترک اعتیاد به الکل درمان شده بود هنوز مغز او ترمیم نیافته و این رئیس جمهوری تکزاسی همان تفکر های گاوچران های آمریکایی را دارد و با اولین تیری که به سمت او شلیک می شود برای انتقام جو گیر می شود.
همین هم شد آمریکا نیروهای خود را به افغانستان فرستاد، جایی که به راحتی در تیررس القاعده و متحدین اش (یعنی طالبان بودند) و می شد آنها را هر روز شکار کرد.
قبل از آن مشاهده می کنیم که شرایط فیما بین ایران و طالبان به شدت متشنج شده بود و طالبان با حمله به کنسولگری ایران در مزارشریف تعدادی دیپلمات ایرانی را شهید کرده بودند و بیش از یکصد هزار نیرو در مرزهای شرقی ایران منتظر دستور حمله به طالبان بودند اما ایرانی ها آنقدر زیرک بودند که متوجه شوند تله ای در افغانستان برای آنها گذاشته شده و ورود آنها به افغانستان یعنی افتادن در تله.
امری که آمریکایی ها متوجه نبودند.
خوب طی بیست سال از اشغال افغانستان آمریکایی ها چند هزار کشته دادند و از همه مهم تر حدود سه هزار ملیارد دلار هزینه کردند.
جان آمریکایی را بگیر ولی پولش را نگیر.
وقتی آمریکایی ها وارد افغانستان شدند طالبان یک گروه محصور حاکم بر افغانستان بود که هیچ کشوری آن را قبول نداشت (به جز پاکستان و عربستان سعودی و امارات) و هیچ کشوری حاضر به ارتباط برقرار کردن با آنها نبود.
خوب امروزه هم در شرایطی از افغانستان خارج می شوند که مجبور می باشند مستقیم با طالبان ارتباط برقرار کنند و افرادی در حکومت طالبان مستقر هستند که تا چند صباح پیش در گوانتانامو و زندان های آمریکایی ها بودند یا اینکه جایزه های چند ملیون دلاری برای آنها تعیین شده.
البته خود همین نکته آخر بسیار قابل تأمل است اما به هر حال به نظرم نیاز به بحث جداگانه ای دارد.
حالا آمریکا مستقیما با طالبان درحال مذاکره است، چه بپذیریم چه نپذیریم عملا یعنی طالبان را به رسمیت شناخته اند و متحدین آمریکا گوش به زنگ هستند که چه زمانی باید حکومت طالبان را به رسمیت بشناسند.
حتی کوچکترین گروه هایی که برای مبارزه با طالبان در این کشور اظهار وجود می کنند توسط طالبان و کشورهای متحد با طالبان سرکوب می شود و هیچ کس در هیچ جای دنیا صدایش در نمی آید.
حالا عملا هم آمریکا پس از بیست سال مفتضحانه شکست خورده و به قول معروف دمش را روی کولش گذاشته و از افغانستان فرار کرده، هم پول های مالیات دهندگان آمریکایی به باد رفته هم اینکه طالبان با اقتدار برگشته.
البته بحث کشتن مشکوک بن لادن هم هنوز روشن نیست چون آمریکایی ها فقط فیلم های هالیوودی درباره ترور بن لادن نشان داده اند و نه جسدی ونه اثری از بن لادن وجود دارد، امری که می تواند این شک و شبهه را ایجاد کند که اصلا بن لادنی کشته نشده و حتی خود رهبران القاعده شاید صلاح دانسته اند چنین چیزی را القا کنند تا دیگران را سر کار بگذارند، حتی اگر روزی شنیدید بن لادن در سواحل فلوریدا و هاوایی در حال خوش گذرانی است تعجب نکنید.
نیاز به حکم نیست مردم که ناظر هستند و باید از خود مردم جهان بپرسید چه کسی را برنده این جنگ می دانند؟