اهمیت حضور جنگجویان تندرو در بدخشان افغانستان چیست؟
مجموعه "ناظران میگویند"، بیانگر نظر نویسندگان آن است. بیبیسی میکوشد تا با انتشار مطالبی از طیفهای گوناگون، چشمانداز متنوع و متوازنی از دیدگاهها ارائه دهد. در این مطلب انتونیو جیستوتزی، استاد دانشگاه، نویسنده و پژوهشگر حضور طالبان و دیگر نیروهای تندرو در بدخشان افغانستان را بررسی کرده است.
برای نخستین بار در دو دهه اخیر، نمایندگان آمریکا و طالبان در برابر دوربینهای خبرنگاران دست همدیگر را فشردند، فوریه ۲۰۲۰
طالبان از زمانی که قرارداد خود با آمریکاییها را در فوریه/فبروی ۲۰۲۰ امضا کردند، روی اصلاح نظام خود جهت مدیریت نیروهای جهادی خارجی در افغانستان کار میکرهاند. در تابستان همان سال، یک مفهوم بنیادی به این شکل تعریف کردند: به نیروهای جهادی در ازای انصراف آنها از صدور جهاد به کشورهای دیگر، در افغانستان پناه داده میشود. آنها همچنین باید با نظارت شدید طالبان موافقت میکردند، طوریکه طالبان هویت و محل اقامت همه اعضای آنها را ثبت میکرد.
واکنش گروههای مختلف جهادی خارجی مرتبط با القاعده تا حد زیادی منفی بود: فقط شاخهای از حرکت اسلامی ازبکستان و شاخه اصلی لشکر جنگوی قراردادی را با طالبان بر اساس چنین شرایطی امضا کردند. لشکر طیبه هم چنین قراردادی را امضا کرد. اما در عمل این قرارداد اهمیت چندانی برای این گروه نداشت، چرا که لشکر طیبه به هر حال نیازی به پناهگاه در خاک افغانستان نداشت.
اما بروز بحران در توافق بین آمریکا و طالبان در اواخر تابستان سال گذشته، موضوع قرارداد با نیروهای جهادی خارجی را تحتالشعاع خود قرارداد، طوریکه تا پس از اتمام خروج نیروهای آمریکایی از افغانستان در اوت/آگوست امسال، خبر چندانی در مورد آن شنیده نشد. پس از آن، طالبان مجددا آن طرح و قرارداد را در راس کار قرار داد و دوباره پیشنهاد را با نیروهای جهادی خارجی مطرح کرد.
داعش خراسان (دولت اسلامی خراسان)
دو گروه اصلی نیروهای جهادی خارجی که در افغانستان حضور دارند، یکی نیروهای پاکستانی هستند که بیشتر در مرز پاکستان مستقر شدهاند؛ دیگری نیروهای آسیای میانه هستند که بیشتر در امتداد مرزهای جمهوریهای آسیای میانه، بهویژه در بدخشان متمرکز شدهاند، جایی که گفته میشود دو سوم آنها را شامل میشود. حدود ۱۵۰۰ نیرویی که آنجا مستقر هستند عمدتا شامل گروه جماعت انصارالله (متعلق به تاجیکستان)، حرکت اسلامی ازبکستان، حرکت اسلامی ترکستان شرقی (متعلق به ایغورهای چین)، و داعش خراسان (دولت اسلامی خراسان) هستند. سه گروه اول اساسا در حوزه و قلمرو القاعده فعالیت میکنند و تحت رهبری مشترک حاجی فرقان هستند. حاجی فرقان که یک قزاق و عضو ارشد حرکت اسلامی ازبکستان است، مدتی را هم با القاعده و داعش خراسان سپری کرده است.
ایمن الظواهری، رهبر القاعده
اما خود القاعده، با وجود بدنامیاش، در حال حاضر کمتر مورد نگرانی برای طالبان است. القاعده از این مزیت برخودار است که کمتر در معرض دید است، چون فقط چند صد عضو بطور پراکنده در افغانستان دارد. یک منبع در رهبری طالبان در ماه مه ۲۰۲۱ اشاره بر آن داشت که پس از یک دوره روابط سرد بین این دو گروه، ظاهرا القاعده به سمت قبول ایده معامله با طالبان و آزادی حرکت محدود در افغانستان کشیده شده و مذاکره بر سر شرایط چنین توافقی را از سر گرفته است. از آنجایی که به نظر میرسد روابط طالبان با واشنگتن شکل نخواهد گرفت، و روسها و چینیها هم بر آسیای میانه و ایغورها متمرکز شدهاند، طالبان عجله خاصی برای تحت فشار قرار دادن القاعده ندارد.
القاعده میتواند به طور منطقی امیدوار باشد که همسویی طالبان و آمریکاییها، که نگرانش کرده بود، کاملا منتفی شده است، و طالبان احتمالا به دور نگه داشتن القاعده از مرزهای شمالی و منافع چین و روسیه اکتفا خواهد کرد، و آنها را در دیگر مناطق افغانستان آزاد میگذارند تا هر کاری میخواهند انجام دهند.
در اوایل سپتامبر، طالبان به گروههای آسیای میانه اطلاع دادند که باید سلاحهای خود را تسلیم کنند و بعنوان اهالی روستایی معمولی سکونت و زندگی کنند. گروههای آسیای میانه یکجا بعنوان یک گروه از قبول این پیشنهاد خودداری کردند، طالبان هم هنوز دوباره این موضوع را مطرح نکردهاند. به نظر میرسد که به دلیل تنشها در مرز تاجیکستان، طالبان حداقل بطور موقت این موضوع را کنار گذاشتهاند. اما طالبان با ایغورها تماس گرفته و چندین بار از آنها خواستهاند که از جهاد علیه چین دست بکشند، سلاحهای خود را تحویل دهند و به یک زندگی مسالمتآمیز روی بیاورند.
حرکت اسلامی ترکستان شرقی (متعلق به ایغورها)
اما سایر نیروهای جهادی خارجی در بدخشان، فعالیت گستردهای را به نفع اویغورها انجام دادهاند، طوری که حتی بسیاری از خود نیروهای طالبان در بدخشان هم از این دستورات رهبریشان در این راستا راضی نیستند، اگرچه کسی هم جرات مخالفت علنی با آنها را ندارد. در نتیجه همه این فشارها، به نظر میرسد که در حال حاضر کل روند خلع سلاح و حل و فصل مسئله ایغورها مسکوت شده است.
یکی دیگر از دلایلی که طالبان نیروهای جهادی آسیای میانه را نزدیک به خود نگه داشته است، موقعیت آنها بین طالبان و داعش خراسان است. بسیاری از جنگجویان گروههای آسیای میانه بین گروههای حامی القاعده و داعش خراسان در حال تغییر بودهاند، و اخیرا هم بسیاری از گروه داعش خراسان جدا شده و به القاعده پیوستهاند. دره خستق جایی است که اعضای آسیای میانهای داعش خراسان و گروههای حامی القاعده با هم آمیختهاند و معاشرت و آمیزش میکنند. طالبان در گذشته از این بیبندوباری ابراز نارضایتی کرده و به اعضای القاعده هشدار داده بودند که درصورت بروز هرگونه مشکلی، مسئولیتش با آنها خواهد بود. اما معلوم شد که رابطه بین این دو گروه القاعده و داعش خراسان، هم یک خطر و هم یک فرصت برای طالبان است.
بسیاری از اعضای آسیای میانهای در ردههای مختلف داعش خراسان، از تسلط پاکستانیها در این گروه ناراضی بودهاند، چرا که طبق گزارشات، اعضای پاکستانی سابقه بدرفتاری با اعضای آسیای میانهای این گروه را داشتهاند. منافع طالبان در این است که از بازگشت این جنگجویان آسیای میانه ناراضی به داعش خراسان جلوگیری کنند و حتی افراد بیشتری را هم از آنها دور کنند، تا روند نزولی این گروه را در شمال شرقی تسریع کنند. به نظر میرسد که اکنون داعش خراسان در حال جابجایی نیروهای خود از شمال شرقی و مستقر کردن آنها در شرق افغانستان است. این وضعیت به نفع طالبان است، حتی اگر تلاش طالبان برای تحمیل توافق نامطلوبش بر گروههای آسیای میانه، رابطه بین آنها را تیره کرده باشد.
سفر ملا غنی برادر، معاون رهبر گروه طالبان، در راس هیاتی به چین و دیدار با ونگ یی، وزیر خارجه چین، ژوئیه ۲۰۲۱
اما در هر حال، واقعیت این است که طالبان همچنان از جانب روسیه و ازبکستان، و از همه مهمتر چین تحت فشار است تا اقدامی درمورد گروههای جهادی آسیای میانه و ایغورها انجام دهند. به نظر میرسد که امارات اسلامی طالبان به چین بعنوان محتملترین حامی آینده خود نگاه میکند، بنابراین مجبور است در مقابل بسیاری از خواستههای چین سر فرود آورد؛ اگرچه پیامهای نمایندگان طالبان در ظاهر این بوده است که حتی چین نباید در امور داخلی امارات اسلامی افغانستان دخالت کند.
بنابراین، حل بحران اویغورها به احتمال زیاد فقط به تعویق افتاده است. اگر طالبان اقدامات بیشتری برای حل آن انجام ندهند، امکان ندارد که چینیها روابط خود را با امارات اسلامی افغانستان مستحکم کنند. در حقیقت، مقامات چینی حتی از رویکردی که تاکنون طالبان در پیش گرفته است راضی نخواهند بود، یعنی پیشنهاد خلع سلاح و محدود کردن آنها در مکانی دور از مرزهای چین و تاجیکستان. منابع طالبان به این اشاره داشتهاند که چینیها پیشتر به آنها گفتهاند که میخواهند ایغورها را به آنها تحویل دهند. با توجه به میزان جنجالی بودن اقداماتی که تا کنون امارت اسلامی افغانستان در این راستا انجام داده است، میتوان گفت که انتخاب این مسیر برای جلب رضایت چین، برای طالبان بسیار دردناک خواهد بود.