دانشگاهها چگونه علم را نابود میکنند؟
حدود ۲۵ سال پیش، پیشبینی شده بود که «توجه» بر بازار حکمفرما خواهد شد. این پیشبینی درست از آب درآمد. یعنی امروزه دیگر «توجه عمومی» و «دیده شدن» در رسانهها به معنی امکان کسب ثروت است. حالا مسئلۀ خطرناک این است که علم هم دارد به همین سمت میرود. یعنی مقالات علمی و پژوهشهای دانشگاهی هم دارند بر اساس معیار «دیده شدن» سنجیده میشوند.
دانشگاهها مدلهای کسب و کاری را اتخاذ کردهاند که از نیروهای اقتصادی بازار پیروی میکنند. از آنجا که بازار به «توجه» گرایش پیدا کرده است، دانشگاهها نیز غرق بازیِ توجه شدهاند. همه چیز دارد بر محور «دیده شدن» میچرخد.
حدود ۲۵ سال پیش، پیشبینی شده بود که «توجه» بر بازار حکمفرما خواهد شد. این پیشبینی درست از آب درآمد. یعنی امروزه دیگر «توجه عمومی» و «دیده شدن» در رسانهها به معنی امکان کسب ثروت است. حالا مسئلۀ خطرناک این است که علم هم دارد به همین سمت میرود. یعنی مقالات علمی و پژوهشهای دانشگاهی هم دارند بر اساس معیار «دیده شدن» سنجیده میشوند.
علم و دانشمندان بخشی از جامعه هستند و هیچ کدام بر جایگاه رفیعی تکیه نکردهاند که آنها را نسبت به تغییرات اجتماعی تاثرناپذیر کند. بیش از ۵۰ سال پیش، پیشبینی شد با رشد و پیشرفت علم، ساختار آن از جامعه-محوری به فرد-محوری تغییر یابد. در این بین بر شمار معیارهای کمّی برای ارزیابی دانشمندان افزوده خواهد شد. معیارها در آغاز به توجه میان همتایان از طریق شمار نقل قولها محدود بود.
اما این جریان به تدریج گسترش یافت. حالا دیگر توجهی که اثر یک دانشمند از سوی مردم دریافت میکند به نوعی تعیین کنندۀ ارزش آن اثر شده است. دانشمندان شمار پوشش رسانهای را در رزومههایشان فهرست میکنند و بسیاری از رسالههای دکتری هماکنون شامل شمار تعداد دفعاتیست که اثر یک کاندیدا در مطبوعات علمی معروف منتشر شده است. علم تسلیمِ «توجه» شده است. دانشمندان همیشه خواهان «دیده شدن» آثارشان بودهاند. این اتفاق تازهای نیست. با وجود این، وقتی «توجه» بتواند به «پول» بدل شود، فضای کلی تغییر میکند و این فضای کلی دربرگیرندهی دانشگاهها، انتشارات دانشگاهی و روش تبادل علم با عوام میشود.
دانشگاهها مدلهای کسب و کاری را اتخاذ کردهاند که از نیروهای اقتصادی بازار پیروی میکنند. از آنجا که بازار به «توجه» گرایش پیدا کرده است، دانشگاهها نیز غرق بازیِ توجه شدهاند. هیئت علمی دانشگاهها به خودستایی از خودشان ترغیب شدهاند. این خودستاییها به طور روزافزون بر میزان توجهِ جلبشدهی هیئت علمی از رسانهها متمرکز است (ظهور دگرسنجی گواه این امر است). دانشگاهها هیئت علمی را برای تبدیل شدن به کارآفرینان خودتبلیغی در بازارِ توجه تشویق میکنند و ارزش یک مقالهی علمی بسته به میزان توجهیست که به خود جلب کرده است. این توجه نیز در عوض از حیث رتبهبندی و تامین بودجههای خارجی به نفع دانشگاه است.
انتشارات دانشگاهی هماکنون تحت تسلط شرکتهای سودمحور-انتفاعی است. درآمد حاصل از اشتراکها و نویسندگانی که برای منتشر شدن آثارشان پول میپردازند دیگر تنها منابع سود نیستند. پول یعنی توجهِ بیشتر به مقالاتِ مجلات یک ناشر. ناشران برنامههای بازی در اختیار نویسندگان قرار میدهند تا در رسانههای اجتماعی، مجلات علمی معتبر و پادکستها توجه بیشتری را جلب مقالاتشان کنند. ناشران با استفاده از عباراتی نظیر «برای دانشت توجهی که لیاقتش را دارد جلب کن»، این طرحهای جلب توجه را عرضه میکنند. دانشمندان نیز با مشارکت در این طرحها از منفعتهای کاری بهره میبرند.
مسئلۀ «توجه» یا «دیده شدن» چگونه علم را به فساد میکشاند؟
برای یافتن پاسخ این پرسش به سراغ جوامع علمی میرویم. از نظر تاریخی، دانشمندان یافتههایشان را در جوامع علمی به هماتایانشان منتقل میکردهاند. یافتههای اثرگذار زمانی که به درستی ارزیابی شوند، به اثبات برسند یا تکذیب شوند جاذبه پیدا میکنند و این فرایندی زمانبر است. اما مسئلۀ «توجه» این فضا را تغییر داده است. حالا دیگر یافتهها و اکتشافات، پیش از ارزیابی از سوی جامعهی علمی، به عنوان یافته یا اکتشاف مهم به عموم مردم معرفی میشوند. یا حتی یافتهای را که معمولاً کوچک یا غیرقابلتعمیم از آب درمیآید به عنوان یک یافتهی مهم و تاثیرگذار به عموم معرفی میکنند. حس سیریناپذیر «توجه» منجر به شکلگیری نتایج به گونهای میشود که عدمقعطیت و فرضیههای جایگزین را کماهمیت جلوه میدهد. این رویه از ارزش مطالعاتی که بازتولیدِ یافتههایِ پیشین هستند (یا در بازتولید ناکام هستند) میکاهد. این وضعیت بحرانهای متعددی را در علم ایجاد میکند: بحران قابلیت تعمیم، نتایج غلو شده، رقابت بیش از حد میان دانشمندان و نرخ افزایشیافتهی تکذیب (پسگیری).
پیامد منفی دیگر، سیل یافتههای ناهماهنگ علمی است که همیشه به عنوان پیشرفتهای غیرمنتظره و به بهانهی آموزش عوام به آنها ارائه میشود. هرکسی به دنبال این است که یافتۀ تازه و توجهبرانگیزی را زودتر از دیگران به عموم مردم عرضه کند و این باعث پایین آمدن کیفیت و بازاری شدن علم میشود. همین امر باعث میشد که در نهایت عموم مردم به اصل علم و یافتههای علمی بیاعتماد شوند.
اما ما چه کار میتوانیم بکنیم؟ ما به عنوان بخشی از بازار علم و مخاطبانِ آن، باید هشیار باشیم که توجه خودمان را صرف چه چیزی میکنیم. باید هشیار باشیم که هر چیزی را که به عنوان یافتۀ علمی عرضه میشود نپذیریم. چنانچه نسبت به این حقیقت آگاه باقی بمانیم که توجه ما ارزش مادی دارد و یک منبع نامحدود نیست، آنگاه میتوانیم عاقلانه از آن استفاده کنیم و این در اصل به سود خود علم و بنگاههای علمی است.
منبع: فرادید