دیگو مارادونا؛ متقلبی مکار یا نابغه‌ای شگفت‌انگیز؟

  • گی‌یم بالاگه
  • شغل,کارشناس فوتبال اسپانیا
دیگو مارادونا

در دومین قسمت از مرور زندگی اسطوره‌های جام جهانی گی‌یم بالاگه، نویسنده کتاب زندگینامه دیگو مارادونا و کارشناس فوتبال اسپانیا، نگاهی انداخته به پشت پرده عملکرد دیگو ماردونا و این که چگونه شماره ۱۰ آرژانتین الهام‌بخش این تیم در قهرمانی جام جهانی ۱۹۸۶ شد.

دیگو مارادونا فقط به عنوان یک بازیکن برجسته وارد جام جهانی ۱۹۸۶ نشد. او همچنین نماد امید و رویاهای ملتی بود که هنوز با مشکلات اقتصادی و احساسی ناشی از جنگ چهار سال قبل بر سر جزایر فالکند، دست به گریبان بود.

آن تابستان که مارادونا و سایر هم‌تیمی‌هایش قهرمان تورنمنت شدند، توانستند لبخند را به لب و غرور را به قلب ملت‌شان بازگردانند.

در آن جام جهانی، مارادونای ۲۵ ساله در اوج قدرت بدنی‌اش بود به رغم این که شواهد نشان از اعتیاد او به مواد مخدر و نابود کردن بدنش در همان زمان دارند. اما فوق ستاره آرژانتینی آن جام را برای کشورش برد تا مردم آرژانتین از هر سنی هنوز هم به یاد داشته باشند که او از کجا آمد، که بود و چه کرد. کاری که او کرد فقط محدود به جادوی فوتبال نیست.

شرایط سختی که موجب اتحاد تیم شد

آرژانتین در حالی وارد مسابقات شد که مارادونا را به عنوان برگ برنده و تنها امید حقیقی‌اش در اختیار داشت؛ ستاره‌ای که تیم، حول او و نیازهایش شکل گرفته بود.

خولیو اولارتیکوئچیا، مدافع آرژانتین که هم اتاقی مارادونا در جام جهانی مکزیک بود، به یاد دارد که چگونه هنگامی که مارادونا خواب بود، پاورچین به دستشویی می‌رفت و با خودش فکر می‌کرد: «امیدوارم بیدار نشود، اگر او نتواند خوب بخوابد و فردا خوب بازی کند، تقصیر من است.»

امکانات تیم‌ها در جام جهانی ۱۹۸۶ مکزیک در کمترین حد ممکن بود. امکانات آرژانتین هم چندان تعریفی نداشت و در حد میزبان بزرگ‌ترین تورنمنت فوتبالی جهان نبود.

مرکز تمرینی باشگاه آمریکا که در نزدیکی ورزشگاه آزتک قرار داشت، فقط یک خط تلفن، یک تلویزیون و یک اتاق پذیرایی برای کل تیم داشت. اتاق‌های چهار نفر از بازیکنان نزدیک ۱۰۰ متر با سایرین فاصله داشت و وضعیت آن‌ها به گونه‌ای بود که امکانات سایر بازیکنان در مقایسه با آنان، لوکس به نظر می‌رسید.

همه بازیکنان شامل مارادونا از طرف فدراسیون ۲۵ دلار خرجی روزانه می‌گرفتند. اما تمام این شرایط بجای این که تیم را بهم بریزد، موجب اتحاد بیشتر بازیکنان شد.

خورخه والدانو، بازیکنی که در آن تورنمنت چهار گل زد، می‌گوید: «وقتی قبول می‌کنید که به یک "سرپناه" بروید، در واقع می‌گویید که حاضر به انجام هر کاری هستید. این که در شرایط بد زندگی کنید و در داخل و خارج از زمین کارهایی بکنید که دوست ندارید.»

«برای این کار باید همه چیز را قسمت کنید. به نظرم این موضوع به تیم کمک کرد، چون موجب شد که بازیکنان هر لحظه هم‌‌دل‌تر شوند. این بزرگ‌ترین تغییری بود که در دوران حرفه‌ای فوتبالم دیدم.»

آن‌ها نیازمند اتحاد و کمک به یکدیگر بودند، به خصوص با در نظر گرفتن این که محل مسابقات در ارتفاع بالا بود و بازی وسط روز برگزار می‌شد. دلیل این تصمیم به رغم خطرات ناشی از بازی در گرمای شدید هوا، زمان مناسب برای پخش تلویزیونی در سراسر دنیا بود. ژائو هاولانژ، رئیس فیفا برای تمام شکایت‌ها یک جواب داشت: «با شرایط کنار بیایید.»

«اعتقاد تیم به خرافات، باورنکردنی بود»

در کنار اتحاد، مورد دیگری که در کنار تیم رشد می‌کرد، خرافات بود. مناسک قبل از بازی افتتاحیه مقابل کروه جنوبی، بیشتر و بیشتر شد. کارهای پیش پا افتاده تبدیل به بخشی از تمرین تیم شد تا طلسم شکسته نشود.

چند روز قبل از نخستین بازی مرحله گروهی، چند بازیکن در حالی که مشغول خوردن همبرگر در یک مرکز خرید بودند، گیر افتادند؛ این کاری بود که توسط پزشک تیم ممنوع شده بود.

قبل از آن مسابقه بازیکنان در یک مهمانی مشغول کباب کردن گوشتی شدند که دو خلبان خط هوایی « ارولینیاس آرژانتیناس» از آرژانتین آورده بودند.

بازیکنان صندلی‌هایشان را در اتوبوس قراضه‌ای که آن‌ها را به ورزشگاه برد، انتخاب کرده بودند.

هنگامی که آن‌ها به رختکن رفتند، تلفن زنگ خورد و خوزه لوئیس براون، مدافع تیم آن را جواب داد، اما آن طرف خط کسی نبود.

کارلوس تاپیا، هافبک تیم وقتی که به ورزشگاه رسید، صورتش را تراشید.

نستور سنسینی، مدافع تیم دوربینی خریده بود که خولیو اولارتیکوئچیا، دیگر مدافع تیم با آن فیلمبرداری می‌کرد و از سایر بازیکنان سئوالاتی به شیوه خبرنگاران می‌پرسید.

بازیکنان تیم «ماته»، یک نوشیدنی شبیه چای که در آرژانتین بسیار محبوب است، می‌نوشیدند.

کارلوس بیلادرو، سرمربی تیم درست سر ساعت پنج به همسرش در بوئنوس آیرس تلفن کرد.

ریکاردو گیوستی، هافبک تیم، یک تکه شیرینی را وسط زمین فوتبال انداخت.

آرژانتین ۱-۳ بازی را برد.

بازی بعدی مقابل ایتالیا بود. همان گروه دوباره همبرگر خوردند. خلبانان همان خط هوایی برای مهمانی کباب، گوشت آوردند. بازیکنان در همان صندلی‌های اتوبوس نشستند، براون به تلفنی که آن طرفش کسی نبود جواب داد، تاپیا صورتش را اصلاح کرد (به رغم این که نیازی نداشت)، اولارتیکوئچیا دوباره خبرنگار شد، تیم همان زمان ماته نوشید، بیلادرو دقیقا ساعت ۵ بعد از ظهر به همسرش تلفن زد و گیوستی وسط زمین رفت و یک تکه شیرینی انداخت.

والدانو، مردی که بیشتر اهل مطالعه است تا اعتقاد به تقدیر، در مورد آن مناسک می‌گوید: «من به خرافات شخصی احترام می‌گذارم اما مجموعه آن‌ها آزارم می‌دهد. در پایان تورنمنت ما کلی از این کارها داشتیم که بعضی از آن‌ها هزار بار تکرار شده بود.»

کاپیتانی که مارادونا هرگز او را نبخشید

دنیل پاسارلا (راست) و  دیگو مارادونا در اردوی آمادگی جام جهانی ۱۹۸۶

منبع تصویر،GETTY IMAGES

توضیح تصویر،

دنیل پاسارلا (راست) و دیگو مارادونا در اردوی آمادگی جام جهانی ۱۹۸۶

دانیل پاسارلا، کاپیتان تیمی بود که در جام جهانی ۱۹۷۸ اولین قهرمانی جهان را برای آرژانتین کسب کرد. او همچنین مردی بود که لذت بردن از جام جهانی ۱۹۸۶ را با یک سیگار برگ و یک لیوان ویسکی شروع کرد؛ تورنمنتی که او دوست دارد فراموشش کند.

هنگام رسیدن به مکزیک به تیم آرژانتین گفته شد که لب به آب محلی نزند، اما پاسارلا فکر نمی‌کرد چند تکه یخی که آخر شب در ویسکی‌اش انداخته بود، مشکل‌ساز شوند و ماجرا به اسهال شدید ختم شود. او تا دو روز قبل از بازی با کره جنوبی به طور عادی همراه با تیم تمرین می‌کرد و قرار بود در ترکیب ثابت هم باشد، اما بعد جایش را به بازیکن دیگری داد.

پاسارلا در پنج روز هفت کیلوگرم وزن کم کرد.

او قبل از بازی سوم مرحله گروهی مقابل بلغارستان به تمرین برگشت اما سپس عضله پای چپش پاره شد. دکتر تیم گفت که بازیکن بدون اجازه او در تمرین شرکت کرده، در حالی که بازیکن گفت به دلیل این که مجبور به بازی شده، مصدوم شده است.

او دیگر نتوانست برای آرژانتین بازی کند و اعتقاد داشت که قربانی توطئه‌ کارلوس بیلاردو، سرمربی تیم و مارادونا شده که می‌خواستند او را کنار بگذارند.

به هر حال پاسارلا، وسایلش را جمع کرد و راهی ساحل دریا شد.

مارادونا هرگز او را نبخشید و بعدا نوشت: «در جام جهانی ۱۹۸۶ در حالی که ما زجر می‌کشیدیم، او در آکاپالکو، حمام آفتاب می‌گرفت.»

عصر همان روزی که آرژانتین در مرحله یک‌چهارم نهایی با انگلیس بازی کرد، پاسارلا به دلیل زخم روده بزرگ در بیمارستان بستری شد. مارادونا حاضر نشد او را ببیند.

جستجو در مکزیکوسیتی برای پیدا کردن پیراهن مرحله یک‌چهارم نهایی

مساوی با ایتالیا، برد دو گله مقابل بلغارستان و پیروزی یک بر صفر جلوی اوروگوئه به معنای حضور در یک‌چهارم نهایی و بازی با انگلیس بود.

رسانه‌ها فضای تنش‌زا و مسمومی ایجاد کرده بودند. ماجراهای جنگ فالکلند هنوز تازه بود و به هیچ عنوان نمی‌شد گفت که این بازی هم مثل بقیه است.

مارادونا گفته بود: «این فقط فوتبال است. نقطه سر خط.» اما حتی یک نفر هم این حرف را باور نکرد.

او بعدا اعتراف کرد: «همه ما قبل از آن مسابقه اعلام کردیم که فوتبال ارتباطی با جنگ مالویناس (فالکلند) ندارد... مزخرف می‌گفتیم.»

تماشاگران انگلیسی در بازی یک‌هشتم نهایی مقابل پاراگوئه فریاد می‌زدند: «آرژانتینی‌ها را بیاورید، ما یک جنگ دیگر می‌خواهیم!» کهنه سربازهای آرژانتینی برای اعضای تیم تلگرام می‌زدند و از آن‌ها می‌خواستند که عملکردی مانند موشک‌هایی داشته باشند که کشتی شفیلد بریتانیا را غرق کرد.

به نظر می‌رسید فاصله بین بازی یک‌هشتم نهایی و مسابقه مقابل انگلیس تمام نشدنی است ولی آن موقع تصمیم گرفته شد که به آرژانتین استراحت داده شود.

به بازیکنان گفته شد که در بازی مقابل انگلیس باید لباس دوم تیم که به رنگ آبی تیره بود و در بازی مقابل اروگوئه به تن داشتند را بپوشند. ولی بیلاردو می‌خواست جنس لباس تیم عوض شود به این دلیل که آن لباس‌ها سنگین بود و هوا از میان‌شان رد نمی‌شد و این به خصوص در هوای گرم مکزیک کار را سخت می‌کرد.

مشکل اما این بود که « Le Coq Sportif»، شرکت اسپانسر لباس آرژانتین، پیراهن‌های یقه بازی که درخواست شده بود را نداشت و زمان کافی هم برای فراهم کردن آن‌ها نبود.

روبن موچلا، دستیار فنی تیم و تیتو بنروس، مسئول البسه تیم مشغول گشت و گذار در مکزیکوسیتی شدند تا لباسی مناسب بازی در یک‌چهارم نهایی جام جهانی پیدا کنند. آن‌ها به دو گزینه رسیدند، یکی همان رنگ لباس موجود خودشان بود و دیگری کمی روشن‌تر بود.

پاسخ بیلاردو منفی بود: «وای نه، این یکی نه» اما لحظاتی بعد بود که عقیده او عوض شد، مارادونا که داشت از آن جا رد می‌شد با نگاهی به پیراهن جدید گفت: «چه پیراهن قشنگی کارلوس. با این انگلیس را می‌‌بریم.»

سرمربی آرژانتین هم گفت: «باشد، با این یکی بازی می‌کنیم.»

این فقط ۲۴ ساعت قبل از یکی از مهم‌ترین بازی‌های تاریخ فوتبال بود، در یکی از کارگاه‌های باشگاه آمریکا، کارمندان مشغول زدن شماره بازیکنان و سایر علامت‌ها روی پیراهن‌های آبی روشن بودند.

«او کوتاه و چاق است و فقط با یک پا بازی می‌کند»

مارادونا

منبع تصویر،GETTY IMAGES

انگلیس هرگز نمی‌خواست یک نفر را مامور یارگیری مارادونا بکند، هرچند که انتخاب تری فنویک، مدافع وسطی که رکورددار گرفتن کارت زرد در جام جهانی بود، پیامی آشکار برای حریف داشت.

گفته می‌شود که بابی رابسون، سرمربی انگلیس به او گفته بود: «نگران نباش تری، او کوتاه و چاق است و فقط با یک پا بازی می‌کند.» کلماتی که احتمالا به کابوس روزهای بعد او تبدیل شد.

براون احساس بسیاری از بازیکنان آرژانتین را به طور خلاصه بیان می‌کند: «شما داخل زمین می‌شدید و آن‌ها سرود ملی‌شان را پخش می‌کردند. انگار که چاقویی را لای دندان‌هایم گذاشته بودند. می‌خواستم با پیروزی در آن مسابقه انتقام‌مان را بگیرم.»

«زندگی عادی‌ام را همان بیرون زمین گذاشتم. همه ما به یک چیز فکر می‌کردیم. هرگز راجع به مشکلات مالویناس حرف نزده بودیم، اما همه ما تغییر کرده بودیم.»

نیمه اول مسابقه‌ای که بعدا به یکی از به یاد ماندنی‌ترین بازی‌های تاریخ فوتبال تبدیل شد، خیلی معمولی بود.

بعد از آن بود که شاهکار مارادونا همه را مبهوت کرد. ظرف ۵ دقیقه او جلوه‌ای کامل از دو شخصیتش در زمین فوتبال را نشان داد: مکار، فرصت‌طلب، متقلب و غیر قابل دسترس و نابغه فوتبال.درستکار یا شیاد؟ می‌توان گفت هر دوی آن‌ها. این نمایشی بود که موجب شد او پیش چشم ملتش از یک نابغه فوتبالی به یک اسطوره بدل شود.

گل معروف به «دست خدا» در دقیقه ۵۱ زده شد؛ زمانی که دفع سر ضرب استیو هاج تبدیل به یک پاس رو به عقب شد و در هوا اوج گرفت.

توپ قاعدتا باید به آسانی در دستان پیتر شیلتون قرار می‌گرفت ولی دروازه‌بان انگلیس دیر حرکت کرد. ماردونا که خودش را به توپ نزدیک کرده بود اول پرید. روی هوا او به بدنش شکلی داد که انگار می‌خواهد با سر به توپ ضربه بزند و بعد ناگهان توپ را با مشت به تور دروازه انگلیس چسباند.

به نظر می‌رسید که همه خطای هند را دیده‌اند؛ البته همه به غیر از علی بن ناصر، داور تونسی مسابقه و بوگدان دوشف، کمک بلغارستانی‌اش.

دوشف گفت که آن موقع کاملا قانع شده بود که گل قانونی است، او البته دو روز بعد به یکی از اعضای کمیسیون داوری گفت که دست مارادونا را دیده بود اما چون داور آن موقع گل را درست اعلام کرده بود، او هم حرفی نزد.

سه دقیقه و نیم پس از آن گل جنجالی، دنیا شاهد یکی از بزرگ‌ترین گل‌های تاریخ فوتبال شد. این گل هرگز زده نمی‌شد اگر بن ناصر، پس از خطای آشکار گلن هادل روی مارادونا، سوت می‌زد.

۱۰ ثانیه شگفت‌انگیزی که با حرکات مسحورکننده مارادونا از زمین خودی شروع شد و با ضربه خونسردانه‌ای که او زد و توپ را به تور دروازه انگلیس چسباند، بازی دو بر صفر شد.

آن بازی زندگی‌ها را تغییر داد، این نه فقط شامل مارادونا و هم‌تیمی‌هایش که شامل تعداد زیادی از رقبای انگلیسی او نیز شد.

فنویک، مدافع قلدر و تکل‌زن انگلیس که قرار بود مارادونا را از کار بیندازد، دید که مارادونا پس از درمانی کوتاه به زمین برگشت و سپس او را جا گذاشت و گل دوم تیمش را که به «گل قرن» معروف شد، زد.

فنویک ۲۰ بازی ملی داشت و بعد هم ۱۶ دقیقه در بازی دوستانه سال ۱۹۸۸ مقابل اسرائیل بازی کرد. مسابقه یک‌چهارم نهایی مقابل آرژانتینی آخرین بازی کامل او برای انگلیس بود. او بعدا گفت که تجربه حذف انگلیس از جام جهانی مکزیک برای ۲۰ سال «عذابش» داده بود.

هکتور انریکه، هم‌تیمی مارادونا پس از آن مسابقه یکی از چهره‌های معروف آرژانتین شد. او بود که توپ را به مارادونا پاس داد؛ کمی قبل از این که دریبل‌های اعجاب‌آور او شروع شود. او گفت: «با توجه به کیفیت آن پاسی که به او دادم، اگر آن را از دست می‌داد، می‌کشتمش.»

پیتر شیلتون، دروازه‌بان انگلیس هرگز شماره ۱۰ آرژانتین را نبخشید؛ نه به این دلیل که توپ را با دست گل کرد، برای این که بعدا بخاطر کارش عذرخواهی نکرد. او بعدها حاضر نشد مارادونا را برای بازی خداحافظی‌اش دعوت کند.

اما مارادونا هم واکنشی تند و تیز داشت: «او من را دعوت نکرد؟ وای قلبم شکست. واقعا چند نفر به بازی خداحافظی یک دروازه‌بان می‌روند؟ یک دروازه‌بان؟!»

چند سال بعد، کریس وادل به «دست خدا» نگاهی واقع‌بینانه انداخت: «خیلی از تماشاگران، مارادونا را به دلیل کاری که انجام داد، هرگز نبخشیده‌اند. اما اگر گری لینه‌کر همان کار را کرده بود، به عنوان یک قهرمان به او احترام می‌گذاشتند.»

استیو هاج که در آخر بازی پیراهنش را با مارادونا عوض کرد، هرگز نمی‌دانست که این موضوع چقدر روی زندگی‌اش تاثیر می‌گذارد. او با همین حرکت آینده خودش و اعقابش را بیمه کرد. آن پیراهن برای ۲۰ سال به موزه ملی فوتبال در منچستر قرض داده شد و سپس در ماه مه امسال در یک حراج به قیمت ۷/۱ میلیون پوند فروخته شد؛ گران‌ترین پولی که برای یک یادمان ورزشی پرداخته شده است.

اخیرا گفته شده آن توپی که مارادونا دو بار به تور دروازه انگلیس چسباند هم به حراج گذاشته می‌شود و انتظار می‌رود که حدود ۳ میلیون پوند فروخته شود.

مالک توپ کیست؟ بن ناصر، داور بازی.

«باید پایان خوش‌تری رقم می‌خورد»

مارادونا

منبع تصویر،GETTY IMAGES

بازی بعدی مقابل بلژیک، شگفتی‌ساز مسابقات بود.

پیروزی مقابل انگلیس موجب شده بود که آرژانتینی احساس کند شکست‌ناپذیر است. قفل بازی در دقیقه ۵۱ باز شد. پاس خورخه بروچاگا به مارادونا رسید و او هم با بیرون پای چپ و با یک ضربه تماشایی توپ را از بالای سر ژان ماری فاف، دروازه‌بان بلژیک به تور رساند.

بعد از آن هم مارادونا توپ را از حدود ۴۰ متری دروازه حریف صاحب شد و با جا گذاشتن سه بازیکن بلژیک، خودش را به دروازه رساند و قبل از این که فاف بتواند تصمیم بگیرد که چه واکنشی نشان دهد، مارادونا گل دوم تیمش را زده بود.

درخشش مارادونا یک بار دیگر سرنوشت بازی را مشخص کرده بود و این بار ۱۲ دقیقه طول کشید. پس از بهترین نمایش انفرادی که در یک بازی جام جهانی فوتبال دیده شده، آرژانتین به دیدار نهایی مقابل آلمان غربی رسید.

این مسابقه، آرام‌ترین بازی مارادونا در مرحله حذفی جام جهانی بود، هرچند که این بار هم او بود که حرف آخر را زد. به رغم این که آرژانتین دو بر صفر جلو افتاد، آلمان غربی توانست با گل‌های کارل هاینس رومینیگه و رودی فولر، پس از ۸۱ دقیقه کار را به تساوی بکشاند.

لحظاتی بعد توپی سرگردان در شلوغی دایره میانی زمین فرود آمد. مارادونا توپ را با ضربه سر پاس داد و بعد دوباره خودش صاحب توپ شد. در حالی که دو بازیکن خودشان را به او نزدیک می‌کردند و دو بازیکن دیگر مقابل او را سد کردند، او زیرچشمی بروچاگا را دید که از سمت راست فرار کرد.

او اجازه داد توپ دو بار به زمین بخورد و بعد هم یک پاس میلیمتری درخشان داد و توپ را درست جلوی پای بروچاگا انداخت و مهاجم آرژانتین هم توپ را به گوشه دروازه آلمان فرستاد.

بروچاگا گفت: «او بهترین پاس دوران فوتبالم را به من داد، کاری که فقط از دیگو برمی‌آمد. از یک جایی که نمی‌دانم، نیرویی برای دویدون آن چند متر آخر پیدا کردم.»

یک بار دیگر قدرت تصمیم‌گیری مارادونا در لحظه‌ای حیاتی به داد تیم ملی رسید و آرژانتین برای دومین بار قهرمان جام جهانی شد.

این پنجمین پاس گل مارادونا در جام جهانی بود و او درآن مسابقات پنج گل هم زده بود؛ به بیان دیگر مارادونا در ۱۰ گل از ۱۴ گلی که آرژانتین زد، تاثیر مستقیم داشت و همین طور نیمی از شوت‌های داخل چارچوب تیم در مکزیک، سهم او بود.

وقتی بازیکنان به کمپ تمرینی برگشتند، دور زمین حلقه افتخار تشکیل دادند و دست هم را گرفتند.

این نهایت جشن آن‌ها بود. مسئولان آرژانتینی تنها کاری که کرده بودند، رزرو کردن بلیت درجه یک برای خودشان بود، در حالی که بازیکنان در بخش اقتصادی هواپیما راهی خانه شدند.

باید پایان خوش‌تری رقم می‌خورد.

آن گروه جدا نشدنی که در طول مسابقات ساخته شد و آن برادران که دست در دست هم گرفته بودند، در طول سالیان تغییر کردند و بعضی از آن‌ها شروع کردند به پشت سر هم حرف زدن.

ماردونا، رهبری تیم ملی آرژانتین در رسیدن به فینال جام جهانی ۱۹۹۰ را هم به عهده داشت، جایی که آن‌ها بار دیگر مقابل آلمان غربی ایستادند. پس از آن حرفه مارادونا شروع به افول کرد و در سال ۱۹۹۱ به دلیل اعتیاد به کوکائین ۱۵ ماه محروم شد. او در جام جهانی ۱۹۹۴ هم کاپیتان آرژانتین بود اما به دلیل استفاده از ماده ممنوعه افدرین خیلی زود محروم و به خانه فرستاده شد.

اما در تابستان ۱۹۸۶ و هنگامی که در بالکن «کاسا روسادا» (محل اقامت رئیس‌جمهوری آرژانتین) ایستاده بود و جام جهانی را در دست گرفته بود، در همان بالکنی اوا پرون، همسر رئیس‌جمهوری پیشین آرژانتین نطق معروفش را خوانده بود، مارادونا می‌دانست که سرانجام رویایش به حقیقت بدل شده است.

خوشحالی آن لحظه هرگز برای دیگو تکرار نشد.

 

آخرین ویرایش: 1401/08/16
 
 
 
دیدگاه خود را بیان کنید.